می بینمت، زیبا، خواستنی و گرم، مانیفست زنانگی که خرامان از یه فاصله دور راه می ری، بین ما یه رودخانه عمیق خروشانه، تو از اونور راه می ری و من از اینور. گاهی میدوم، گاهی خسته می شم و می ایستم، اما می دونم این رودخانه تا وقتی زنده ام ادامه داره و اونقدر خروشان و تنده که اگه خیال به تو رسیدن به سرم بزنه، غرق می شم اما به تو نمی رسم...
گرگها...برچسب : نویسنده : zahrkhand بازدید : 147