شکلات

ساخت وبلاگ

گاهی وقتی دعوت می شی با چشم انداز شکلات های زیاد، نباید فکر کنی، باید درجا بپذیری. باید بگی هستم، پشت درم، اومدم رسیدم، کو، پس کو شکلات هام؟؟؟!!! حالا آل پاچینو رو هر وقت می بینم دلم آتیش می گیره، باید کسی که مثل من عاشق اونه، بهم تکیه می داد و با هم زل می زدیم به چشمهای شگفت انگیز آل پاچینو و فکر می کردیم به اینکه شاید یه زوج هستیم توی نیویورک دهه 70!! با همون لباس های عجیب و غریب و یه آپارتمان کوچولو که اندازه باشه برای باهم غذا خوردن، با هم فیلم دیدن، عشقبازی کردن، همدیگرو تماشا کردن، به هم چسبیدن، با هم لج کردن، به هم لبخند زدن، برای هم حشری شدن، از دست هم عصبی شدن، از هم متنفر شدن، قهر کردن، دلتنگ شدن، آشتی کردن، بوسیدن تا گرسنه شدن، کون گشادی کردن برای اینکه کی لامپ رو خاموش کنه، نگاه کردن یواشکی به اندام برهنه ای که چراغ برق دراز خیابون، فرصتی برای سیر دیدنش توی نیمه شب ها میده، باهم بیدار شدن، رفتن به یک سینما و فیلم دیدن، سیگار کشیدن، لبهای هم رو با مهربانی مستانه بعد از خالی کردن یک بطری ودکا گاز گرفتن، زندگی کردن و فهمیدن اینکه این آرامشی که توی بعضی لحظات شبانه روز کنار هم داریم، جادویی ترین لحظات زندگی ماست...

گرگها...
ما را در سایت گرگها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahrkhand بازدید : 120 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 15:16